متن وصيت نامه سردار سرلشكر پاسدار شهيد احمد كاظمي فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي: الله اكبر اشهد ان لا ...
در یوسف آباد تهران، خانواده ای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمی کرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره می
رود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچه ها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون می رود.
پس از گذشت چند ساعت، بچه ها از بازی خسته شده و شروع به گریه می کنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچه ها طول می کشد. مرد خانه، سراغ همسر
خود را از بچه ها می گیرد
از عشق و مرام و معرفت آگاه است
هرکس که پناهنده به این درگاه است
هر کس که شود سائل سلطان نجف
از یُمن گدایی به در او شـــــاه است
زهراست اگر محور منظومه ی نور
خورشید پیمبر است و حیدر ماه است
هر کس ز علی و آل او گشته جدا
بیراهه گرفته پیش رو گمراه است
هر کس بِکَند چاه برای شـــــــــیعه
تا روز ابد خودش تَهِ آن چاه است
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
در مذهب حق علی ولی الله است
«ابوبکر بغدادی» خلیفه خودخوانده «داعش» کیست؟
ابوبکر البغدادی، سرکرده تروریست ها که روز گذشته داعش وی را به عنوان «خلیفه اول مسلمانان» معرفی کرد همیشه هنگام سخنرانی برای عناصر تروریستی نزدیک به خود، نقاب بر چهره می‌گذارد، و به همین علت مقلب به "شیخ نامرئی" است.
پـسر دختـر زیبـایی را دیـد ،
شیـفتش شـد . چنـد ساعـتی با هم تـو خیـابون قـدم میـزدن کـه یـهو بنــز گــرون
قیـمت جلـوی پـاشـون تـرمـز زد . دختره به پسره گفت : خوش گذشـت ! ولـی نـمیتونـم
همیـشه پیاده راه بــرم بای ... نشسـت تـوی ماشیـن ، راننده بهش گفت :
خانـم
ببخشیـد مـن رانـنـده ایـن آقـا هستـم لطفـا پیــاده شیـد .
این هم وفای عشق خیابونی...
نمی دانم
چه سری دارد...
فدایی حسین که باشی باید همچون مولایت بر لب و
دهانت بزنند و حتی به جنازه ات هم رحم نکنند
اینجاست که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»
نمود پیدا میکند
لشگر یزید هنوز زنده است
اشقیای دشت نینوا هنوز جنایت می کنند
و هنوز هستند کوفیانی که می گویند مصلحت در بی
طرفی است
)عکس:جنایت وهابیت در سوریه(
شهید خرازی...
از همان نوجوانی، همیشه عادت داشت کت و کاپشنش را بیاندازد
روی دوشش ! بی خیال این بود که دستانش را ببرد توی آستین !
آستین کت و کاپشنش معمولا خالی بود ! و مدام تکان می خورد !
می گفتم : مادر ! آخر چرا همچین لباس می پوشی؟! می گفت : اینطوری راحت ترم ! راحت تر می پوشم و راحت تر در می آورم !
بعدا که توی طلائیه ، دستش را داد به خدا ، آمد خانه و خندید و گفت: دیدی مادر ! آستین پسرت، از اول هم دست نمی خواست !
های های می خندید ...
میگفت : اســرای ایـرانی خیلی سعــی میکردند اسامی شــون رو
به ایران برسونند تا برسه به دست صلیـب ســرخ آخه افـرادی که
اسماشون تو صلیب سرخ ثبـت نمیشد و میبــردند درسامــرا و در
کارخانجـات تولیدات شیمیایی ازشون به عنوان نمونه استفاده میکردند
امروز یکی از دانشجوهایی که خونمون اومده بود قضیه ی جالب و در عین حال عبرت آموزی رو نقل کرد . گفت : با چند تا از رفیقام سوار تاکسی بودیم که راننده ی تاکسی برای اینکه ما رو نصیحت کنه که در این سنین جوانی مواظب خودتون باشید ، گفت : بیست سی سال قبل وقتی که 18 سالم بود ، توی محلمون یک زن خراب زندگی می کرد که شوهر هم داشت . یه بار وسوسه شدم که باهاش رابطه داشته باشم .
مقام معظم رهبری به سردار قاسم سلیمانی: همین الآن زنگ بزن آزادش کنند! (در مورد یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان)
این خاطره رو یکی از مسئولین صدا و سیما نقل کرد برای بنده از جلسه ای که با سردار سلیمانی داشتند:
